1- بابام اومده می گه قانون جدید راهنمایی و رانندگی رو شنیدی؟ گفتم: نه
گفت: تصویب کردن از این به بعد اونایی که بنزین نمی زنن غلط می کنن ماشینو ببرن بیرون!
2- چهار نفر سوار تاکسی میشن ولی کرایه نداشتن بدن. قرار گذاشتن به مقصد که رسیدن پیاده بشن و فرار کنن!
بعد از رسیدن به مقصد چهارتاشون درهای ماشینو باز می کنند و با سرعت پا به فرار می ذارن.
می رن تا می رسن به یه ساختمون تاریک هیشکی هیشکی رو نمی دید و فقط صدای تند تند نفس کشیدنشون می یومد. یکیشون زد رو شونه بغلیش و گفت فکرشو بکن حالا راننده چه حالی داره؟!
یارو گفت بابا راننده منم، فقط بگین چی شده؟!
3- تلویزیون سریال پخش می کنه حقوق پسرده 400 هزار تومنه
زنش برنامه ریزی می کنه، در طول چندماه هم ماشین لباسشویی می خرن هم جاروبرقی هم فرش دستباف. تازه مستاجرم هستن و به روح هم اعتقاد ندارن!
فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در جدیدترین معادل هایی که برای اسامی لاتین ورزش های مختلف ارائه کرده از روش نوین ترجمه کلمه به کلمه استفاده کرده است. مثلا به جای کیک بوکسینگ، پامشت پیشنهاد شده و به جای اسنوبورد، تخته برف. اتفاقا این می تواند درس خوبی باشد برای خارجی ها تا بدانند ما برای کلمه به کلمه عبارات آنها معادل داریم.
وقتی آنها ورزش ها و فنون ابداعی ما را معادل سازی می کنند، چرا ما نکنیم؟ هر وقت در کشتی به جای «one hand and one leg» گفتند «یه دست و یه پا» و به جای «little dog» هم گفتند «سگک» ما هم تخته برف را فراموش می کنیم و می گوییم «اسنوبورد».
اعتراف می کنم وقتی از خیابون رد میشم اسم تابلو مغازه هارو می خونم اگه تو ماشینم باشم سعی میکنم همرو بخونم اگه نشه یه جورایی وجدان درد میگیرم اَصَن یه وضعی!!!
این عادتو از بچگی دارم چون معلم کلاس اول دبستانمون گفته بود تابلوی مغازه هارو تیتر روزنامه هارو بخونین تا روخونیتون قوی بشه دیگه این مونده تو سرم!!
اعتراف میکنم تو نصب بازی یا نرم افزار همش موس رو میگیرم جولویه اون نوار سبزه تا به اون برسه بعد که یکم میره جلو خر کیف میشم میگم ایول بودو بودو برس به اون سبزه دیگه چیزی نمونده !!
داداشم میگه : روزه ای ؟
میگم: چرا نباشم ؟
داداشم : آخه الان تو رساله خواندم روزه به معلول های ذهنی واجب نیست !
آخه این همه عشق و محبتو چطوری من هضم کنم؟
الان به تنهایی دارم بار تمام این کنکوری هایی که دولتی قبول شدن رو به دوش میکشم
سه ساله بابا اینارو می زنه تو سرم چون آزاد قبول شدم
اینم فک و فامیله ما داریم ؟
از دختر عمه ام که اندازه یه ماکارونی قد داره پرسیدم : حالت چطوره ؟
گفت : میجی یوجی …
اولش فکر کردم داره چینی ژاپنی حرف میزنه
نگو منظورش این بوده : مرسی ، تو چی !
یعنی این دخترا به روح اعتقاد دارن ؟
فک و فامیل داریم ما؟
جوک داغ و طنز فانتزی ۹۲
ﯾﮑﯽ دیگه ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻡ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﻮﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﭘﺎﻡ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ کنم و ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻢ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ول کنید و ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻦ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ … ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻥ …
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤ بشن ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ کنه ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ کنن و ﻣﻮﻗﻊ ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ کنن ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ …
خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﮑﻨﻪ !
اصغر فرهادی برو از خدا بترس …
1- امروز به داداشم می گم: کلاغه برام خبر آورده که سیگار می زنی
داداشم می گه: تو چی می زنی که می تونی با پرنده ها صحبت کنی؟!
2- ملت Love می ترکونَن، ما از این پلاستیک حبابدارا
3- از نظر هندوانه تمام انسان ها چاقوکش هستند
4- گرمای کانون خانواده داره ما رو به آتیش می کشه! بابا جون برو بیرون یکم دور بزن ما به فنا رفتیم به این برکت
5- اونایی که می گن ما از اون آدماش نیستیم، دقیقا از همون آدماشن!
اعتراف می کنم دوم دبیرستان که بودم بعد از پیدا کردن کارت واکسیناسیون پسر همسایمون که برای روز قبل بود زنگ زدم خونشون گفتم آقای احسان…؟۱۷ ساله؟نام پدر….؟هستید؟
دیروز واکسن سرخک،سرخجه زدید؟
با تعجب گفت : بله!
آقا منم گفتم : “اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا ۴۸ ساعت دیگه باعث بروز علائمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های قلبی یا تنفسی”!
طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعدش با آمبولانس بردنش بیمارستان…
هنوزم عذاب وجدان دارم!!!
عشقم
من از عشق رخ تو رخجوش زدم و تو از رخجوش من هی جوش میزنی.
عشقم، عمرم، نفسم، به نظرم اگر جوشهای رخجوش تو روی خال رخ تو بزند، باید اسم آن را بگذاریم خالجوش.
امروز تو را در خویشیار دیدم و در دل گفتم کاش یار خویش با من در خویشیار بودی. کاش با تو ماست و برگکی بخورم.
عزیزم، تو نبودی و امروز دمابان خالی بود. خویشیار شلوغ بود و پیغذا را یا باید به تن میمالیدم یا منصرف میشدم.
تو از حال من آگاهی نداری و با من دورآگاهی نداری، افسوس. بیا دورآگاهی کنیم با هم.
عزیزم، راستی، چند وقتی است که درونداد دستگاه دستکم مشکل پیدا کرده. دوستم گفت اگر از دستی استفاده میکردم مشکلی پیش نمیآمد. دروندادم را که درست کردم امیدوارم بیروندادم به مشکل نخورد. بهزودی برایت نامه میدهم عشقم. بای هانی.
متن بالا با استفاده از کلمات پایین سرهمبندی شده:
رخجوش = آکنه/ رستوران سلفسرویس = خویشیار
برگک = چیپس/ ماست و برگک = ماست و چیپس
دمابان = فلاسک/ دورآگاهی = تلهپاتی
درونداد = اینپوت/ بیرونداد = آوتپوت (اگر اینپوت درونداد است لابد آوتپوت بیرونداد است. ما نمیدانیم.)
دستی = پرتابل/ پیغذا = دسر
1- ما ز یاران چشم یاری داشتیم ...
رفتیم دکتر چندتا قرص ضد توهم داد، خدا رو شکر الان بهتریم
2- مهم نیست در طول زندگیت چی گوش کنی
به هر حال شب عروسیت با
امشو شووشیه لیپک لی ری لونه، امشو شووشه یاروم پر از جوونه، آهاااااا، مشالاااااا بیا
می گذره!
1- این بازیکنان کره بیشترشون کیم بودن. لیوانی و قیفی هم توشون بود البته
2- از اون موقع که کره به ایران باخته، گوشی سامسونگم هنک کرده. عقده ای!
3- سرعت اینترنت بعد انتخابات یهو اینقدر زیاد شد که داره از سولاخای مودم می زنه بیرون! من برم یه چیزی بیارم بذارم زیرش نریزه!
تعداد صفحات : 9
برای ارتباط با مدیریت
پیامک : 5000262038
ایدی تلگرام : h_gh2000